خبر شیرین بارداری مامان
فکر کنم یکی از روزهای سرد بهمن ٨٩ به گمانم ٨٩.١١.١٣ بود که خبر شیرینی سرمای زمستونو از یاد من و مامان برد و اون خبر چیزی نبود جز اینکه شما قدم به زندگی ما گذاشتید روز سه شنبه ١٢ اسفند سال ١٣٨٩ بود که احساس کردم دارم مامان میشم البته خودم که تجربه ای نداشتم ولی از شرایطی که داشتم خاله فاطمه حدس زد که یه خبراییه ظهر بود که به بابایی زنگ زدم و بابایی بیبی چک گرفت و با عجله اورد خونه و خودش رفت وقتی دیدم دو تا خطش رنگی شد اصلا باورم نمیشد که دارم مامان میشم به بابایی زنگ زدم و اونم اصلا باورش نمیشد که داره بابا میشه به خاله زنگ زدم و خیلی خوشحال شد و گفت سریع برو د...