دوستت دارم ای مادر
مادرم را هیچ وقت ندیدم که پرواز کند؛
زیرا به پایش؛
من را بسته بود؛
پدرم را؛
و همه ی زندگیش را ...
این بار از تو می گویم که مهرت به گرمای آفتاب و حضورت به درخشش خورشید است
از تو می گویم که به دنیا آمدی و عالمی را در هوای نام مقدست حیران خود کردی!
از تو می گویم مادرم...
انسانی که نامش زیباترین است،
که عاطفه اش به زیبایی ترنم گنجشکان است و دستانش به لطافت گلهای همیشه بهار
مادر بهاری من،تو را دوست دارم
لحظه لحظه ی زندگی ام را مدیون نگاه عاشقانه ات هستم ای نعمت مقدس زندگیم...
زندگی،با تمام زیبایی هایش،روزهای آفتابی و شب های مهتابی اش نثار قدم های خسته ات مادرم...
تمام هستی ام به فدای تار مویت که سپید شد تا دختر کوچکت قدش به آینه ای برسد و موهایش را شانه بزند
این عالم کم است برایت ای عزیز ترینم تا فدایت کنم...
جانی دارم که آن را قربانی دست های پر مهرت،
نگاه مهربانت،لبخند شیرینت،قدم های آهسته ات،چین های صورت همچو ماهت می کنم
مادرم تمام وجودم بوی تو را می دهد،در کنارم که باشی دیگر هیچ کم ندارد این دختر کوچکت...
آغوش تو که باشد دیگر هیچ نمی خواهد این کودک نا آرامت...
با تو و یادت آرام می شود دل بی قرارم...
تمام هستی منی مادرم
تا آن دم که نفس می کشم می گویم که دوستت دارم به اندازه تمام خستگی هایت
تعظیم می کنم در برابر بزرگی و متانتت و می بوسم دستانت را که این کمتر کاریست برای جبران مهربانی های زیباترین خلقت پروردگارم
نازنین موجود معبودم!
مادر پاک من دوستت دارم