فکرشو نمیکردم انقدر سخت باشه
وای اصلا فکرشو نمیکردم اینقدر سخت باشه اون اوایل خیلی خوب بودی.ولی کم کم شروع کردی به اذیت کردن. شبانه روز گریه میکردی . اخه کولیک داشتی و کم کم متوجه شدیم که درماتیت هم داری.یعنی به لبنیاتی که من میخوردم حساسیت داشتی.حدود ٢ ماه از تولدت گذشت تا فهمیدیم.اوایل لپات هی میریخت بیرون و بعد گوشهات و سرت هی پوسته میشد.بعدشم انگاری حسابی خارش داشتی.جوری خودتو چنگ میگرفتی که گوشهات خونی میشد. یه شب تا صبح از این بیمارستان به اون بیمارستان رفتیم تا اخر سر فهمیدیم نباید مامانی لبنیات بخوره. بعدش دوباره پرهیز کردنای ما...